نارنجستان خیال[ادبیات معاصر،سه گانی](محمد عبداللهی)

با اجازه دکتر فولادی: این وبلاگ اول و پانزدهم هر ماه به روز می شود.

نارنجستان خیال[ادبیات معاصر،سه گانی](محمد عبداللهی)

با اجازه دکتر فولادی: این وبلاگ اول و پانزدهم هر ماه به روز می شود.

سه گانی های جدید ویک غزل -مثنوی

 

نماد سه گانی های تازه منتشر شده

1 

پشت او رو به مهتاب

محو در قاب عکسی که خالی ست

سایه ها نقش های خیالی ست  

 

 

2 

برف ها که چکه چکه چکه آب می شوند

جیغ می زند بنفشه زیر خاک

کوه ها کباب می شوند   

 

 

3

دور دور باطل است 

صحبت از جهنم و بهشت و سیب و آدم است 

این بهشت در کدام نقطه ی جهنم است؟

 

 

 

روز زن بر همه ی مادران ایران زمین گرامی باد!  

 

برای مادر پیرم


تو را می سرایم ،تو ماه منی

تو در امتداد نگاه منی


نگاهم نوازشگر روی تو

دو دستم پر از بوی گیسوی تو


دلم قاصدک چین کویت هنوز

دلم عاشق ماه رویت هنوز


تو ای عشق من! خوب ِ خوب منی

صفای طلوع و غروب منی


تو پرچین سبز بهاری مگر  

و با لاله از یک تباری مگر


که چشمم به تو اقتدا می کند 

و در بهت با لاله «ها» می کند


تو ای چشمه سار زلال عطش

تو ای عشق من!آبسال عطش


برایم کمی روشنی پست کن

و یا بوی آویشنی پست کن

برایم بمان ای همه بود من

برایم بمان مایه ی سود من


کویری شده ست آه قلبم! ببار

برایم کمی آب و ایمان بیار


برایم کمی میخک و اطلسی

و مقداری از بوی ریحان بیار


اگر وقت کردی دو یاس سپید 

درون خزان زا ر قلبم بکار


تو شبنم فروشی بیا آب شو

بیا در ضمیرم بیا ناب شو


بیا تا تورا خوب معنا کنم

و در تو خودم را هویدا کنم


بیا در نگاهم پر از ناز شو

و در دست من رمز پرواز شو


بیا آب ها را زلالی ببخش

کویر مرا آبسالی ببخش


بیا لحظه های مرا ناب کن

و روح مرا چشمه ی آب کن


بیا«قحط سالی شد اندر دمشق »     

و «یاران فراموش کردند عشق»


بیا با من ای فصل رنگین کمان

بیا تا همیشه برایم بمان


بیا عشق و شوری به جانم بریز

شعور و سروری به جانم بریز


بهشتی نشینم مرا خواب کن

و در لحظه هایت مرا ناب کن


و در لحظه هایی که من نیستم

بدون من چیستم؟کیستم؟


بدون تو من ابر بی بارشم

سپندانه بر اخگر و آتشم


 تو عطر نماز غروب منی

تو ای مادرم ! خوبِ خوبِ منی


تو ای مادرم!عشق من! خوب من!

خدای من و صبر ایوب من!


خدای منی ،با خدا دیدمت

و در لابلای دعا دیدمت


و دیدم که با یاس هم خانه ای

تو با یاس از یک گل ودانه ای


نمی دانم امشب کجا جویمت

ولی در گل یاس می بویمت